زنگی جون، یك مار زنگی بود. او دلش می خواست با موش موشی و سنجاب قایم باشك بازی كند.
دوستان زنگی دلشان می خواست با زنگی قایم موشك بازی كنند. ولی دم زنگی صدا می داد و زود همه او را پیدا می كردند ...