روباه حیله گری بود كه بسیار گرسنه اش شده بود. او به هر جایی سر زد چیزی برای خوردن پیدا نكرد، تا اینكه از شدت گرسنگی و خستگی روی تخته سنگی نشست و كمی استراحت كرد. روباه با خودش گفت كه باید كاری كند، به همین دلیل شروع كرد به فكر كردن تا...
این داستان با زبانی ساده و روان به كودكان می آموزد كه هیچ كار بدی بی پاسخ نمی ماند، همچنان كه كار خوب و مثبت هم نتیجه اش خوب و مثبت خواهد شد.