سامان هر روز با توپ پلاستیكی اش به حیاط می رفت تا با پرهام و مجید بازی كند.
آنها با هم خیلی خوب بودند. روز تولد سامان كوچولو، مادر و پدر سامان به او یك رایانه ی كوچك هدیه دادند. سامان دیگر برای بازی به بچه ها بیرون نرفت ...