فصل زمستون شده بود، برگ درختا ریخته بود دیگه گُلی نمونده بود فصل زمستون شده بود، برگ درختا ریخته بود یه دسته ابر از راه رسید، بارون اومد برف می بارید حسنی ما تو خونه، می شِست میگرفت بهونه می خوام برم تو كوچه ها، بازی كنم با بچه ها...
فصل زمستون شده بود، برگ درختا ریخته بود دیگه گُلی نمونده بود فصل زمستون شده بود، برگ درختا ریخته بود یه دسته ابر از راه رسید، بارون اومد برف می بارید حسنی ما تو خونه، می شِست میگرفت بهونه ...