قطعه ی گمشده، قطعه ای مثلثی بود. او تنها بود.
قطعه ی گم شده در به در به دنبال كسی می گشت كه او را همراه خود ببرد. او از كوه ها و دره ها گذشت. در گرما و سرما رفت و رفت. قطعه ی گمشده می خواست كامل شود ...