مامان و بابای گلنار به اون قول داده بودند كه اونو پارك و خونه عمه اش ببرند، اما پدر و مادر گلنار برای عیادت یكی از دوستانشون رفتند و گلنار كه خیلی ناراحت شده بود پیش دوستش خونه موند. اما یك پر جادویی گلنار رو بك سفر كوتاه برد.
در این داستان خانم مریم نشیبا داستانی در مورد خوش قولی والدین و تاثیر آن بر رفتارهای كودكان بیان می كنند.