پسر بچه ای در دهكده ی كوچكی زندگی می كرد. شبی پسر و پدربزرگش با هم حرف می زدند و درباره ی آسمان و بخشندگی هایش صحبت می كردند. تا اینكه پدربزرگ به یاد افسانه ای درباره ی آسمان افتاد، و آن را برای نوه اش تعریف كرد...
این داستان با زبانی ساده و روان به بیان افسانه ای از كشور سودان، درباره ی آسمان و نعمتهای موجود در آن می پردازد.