روزی سلطان محمود در حالی كه لبخند مرموز و عجیبی به لب هایش بود، وارد جمع وزیران و اطرافیانش شد. همه به احترام او از جایشان بلند شدند و تعظیم كردند،در حالی كه به او احترام می گذاشتند به جعبه ی زیبایی كه در دست پادشاه بود نیز نگاه می كردند...
الماس پادشاه عنوان قصه ای برگرفته از كتاب مثنوی معنوی مولانا است كه به زبانی ساده و روان برای كودكان بیان شده است.