مردی دختری داشت كه آن را السیِ زیرك صدا می كرد. روزی برای السی خواستگاری به نام هانس پیدا شد. اما شرط او این بود كه السی واقعا باهوش باشد. تا اینكه یك روز صبح السی برای دوشیدن شیر به زیر زمین خانه شان رفت و با خود شروع كرد به فكر كردن...
این داستان با زبانی ساده به كودكان می آموزد كه خیال پردازیِ بیش از اندازه و اكتفا كردن به هوش سرشار به تنهایی برای موفقیت در كارها كافی نخواهد بود. چنانچه خیال پردازی زیاد، حتی انسان را از انجام ...