درختی بود و پسركی. آنها با هم دوست بودند.
پسرك هر روز پیش درخت می آمد از شاخه هایش تاب می خورد. سیب می چید و با درخت بازی می كرد و می رفت. درخت خیلی خوشحال بود. پسرك بزرگ و بزرگ تر شد. تو دیگر كمتر پیش درخت می آمد و درخت دلش برای پسرك ...