روزگاری تاجر پولدار و معروفی بود كه همه ی مردم آن را می شناختند. تاجر علاوه بر طمع كاری بسیار خسیس هم بود؛ تا جایی كه به او، اوستا طماع نیز می گفتند. روزی تاجر تصمیم گرفت صندوق بزرگی پر از شیشه های گران قیمت بخرد تا آنها را گران تر بفروشد..
این داستان با زبانی ساده و روان به كودكان می آموزد كه باید حق و حقوق فردی كه كاری را در قبال مزدی انجام می دهد به طور كامل پرداخت كرد، چرا كه انجام ندادن ابن كار، خلف وعده خواهد بود و خلاف ارزش ...