رونابت دختر بچه ی كوچكی بود كه تازه به محله ی جدیدشان آمده بود. او به نظر خودش، به دلیل خجالت كشیدن و نا آشنا بودن با محیط جدید مدرسه، اولین روز تحصیلی اش را خراب كرده بود. رونابت سعی داشت با زبان اشاره، با هم كلاسی هایش ارتباط برقرار كند..
این داستان با زبانی ساده و روان به بیان موضوعاتی چون: عدم قضاوت دیگران، خجالتی نبودن و برخورد صحیح والدین در مقابل رفتارهای فرزندانشان، می پردازد.