پسری بود به نام دارا كه شبی با خانواده اش به مهمانی رفت.
دارا هنگامی كه مشغول بازی با بچه های دیگر بود ناگهان پریِ مهربانی با چوب جادویی اش وارد مهمانی شد. پری از دارا خواست آرزویی كند تا آن را برایش برآورده سازد. دارا هم آرزو كرد تا به آخر دنیا برود.. ...