گردآفرید دختری بود جوان،سواركار،دلیر و رزم آور. گردآفرید ازشكست هژیر سخت خشمگین شد،لباس رزم پوشید و گیسوان را زیركلاه پنهان كرد براسبی بادپا نشست و از دژ بیرون آمد.
گرد آفرید اسب را تاخت و چون به صف سواران سهراب نزدیك شد، با اسپش، دور میدان، چرخید و با چرخ زدن خود چنین وانمود ساخت كه: آن جنجگوی گستاخ كیست، كه به جنگ ایرانیان آمده است!؟ سهراب كمان به زه كرد،خفتان ...