كرم شب تاب كه همسایه ی هدهدخانوم بود، با هم دوست بودند.
یك روز غریبه ای به دشت آنها آمد. اون یه كرم ابریشم بود. او از راه دوری آمده بود. هدهد برای كرم چند برگ آورد ...