پدر ریحانه بدهی های زیادی داره. هر روز یكی از طلبكارها از پدر ریحانه شكایت می كنه.
صمد، برادر ریحانه هم اونو كتك می زنه. ریحانه فقط مادربزرگش رو داره تا باهاش درد و دل كنه. مادربزرگ با قصه هاش اونو به دنیای خیال و رویا می بره ... این رمان برای بچه های سال های پایانی دیستان ...