مرغ كوچولوی حنایی چند تا دانه ی گندم پیدا می كنه و می خواد اونها رو با كمك بقیه بكاره.
ولی نه آقا سگه، نه گربه و نه هیچ كس دیگه به اون كمك نمی كنن. نه برای كاشت. نه برای درو و نه برای آسیاب كردن. یك روز بوی خوب نان همه جا رو پر می كنه ... عمو قصه گو: افشین افشنگ. نویسنده و مربی ...