مادر مریم برایش یك بسته مداد رنگی خریده بود.
او خیلی خوشحال شد. مریم می خواست یك نقاشی قشنگ بكشد و آن را به مادرش هدیه بدهد. داشت برف می بارید و مریم تصمیم خودش را گرفت