هایدی و پدربزرگش در دامنه ی كوه های آلپ در سوئیس زندگی می كردند. كلبه ی آنها در سایه ی درختان صنوبر بودو هایدی از صدای غرش باد كه شاخه های بلند صنوبر را تكان می داد لذت می برد.
تابستان ها همبازی هایدی، پسر كوچك روستایی ای بود كه پیتر نام داشت. پیتر، بزچرانی می كرد و به قله ی كوه می رفت. هایدی اسم همه گل ها را می دانست و با همه بزهای پیتر دوست بود. یك روز عمه دتا به كلبه ...