همه نگران آیندهی برایان بودند. مامان گفت: برایان باید یه موسیقیدان بشه. بابا گفت: باید یه مخ كامپیوتر بشه!
خواهرش گفت: نه. اصلاً باید بره كلاس ژیمناستیك. برادرش، عموش، خالهش، دامپزشك محل و همه و همه، دربارهی شغل برایان نظر دادند. ولی راستی، برایان خودش میخواد چه كاره بشه؟ *** این كتاب را انتشارات ...