تابستان بود و شب از راه رسیده بود. ولی خرس كوچولو هنوز خوابش نمی آمد.
خواهر ها و برادرهایش داشتند می خوابیدند اما خرس كوچولو دلش می خواست همچنان بازیگوشی كند. او از دور صدای جغدها را شنید با خودش گفت: وقتی جغدها بیدارند، من چرا بخوابم؟ مادر خرس كوچولو گفت: وقت خوابه ...