تاری كوچولو یك عنكبوت خوب بود. او هنوز نمی توانست تار درست كند.
او گاهی از تارهای باقی مانده بالا می رفت و بازی می كرد. یك روز تاری حوصله اش سر رفته بود برای همین می خواست از خانه بیرون برود ...