بارون از سر شب شروع كرده بود به باریدن. گُل بهار كنار پنجره ایستاده و ناراحت بود. تند تند پرده پنجره رو كنار می زد و حیاط رو نگاه می كرد. اون منتظر پدرش بود، آخه پدر گل بهار از بعد از ظهر رفته بود كه زمین رو آبیاری كنه اما هنوز...
داستان «آن شب بارانی» از قدیمی ترین نشریه كودك و نوجوان ایران، «كیهان بچه ها» انتخاب و تهیه شده است. «گلچین قصه های كیهان بچه ها » یه همكاری جدید بین تولیدات چند رسانه ای ایرانصدا و كیهان بچه هاست ...