یك روز پرستو كوچولو از خواب بیدار شد و دید كه هوا مثل همیشه روشن نیست.
پرستو به گنجشك گفت كه بروند با هم بازی كنند ولی گنجشك كوچولو قبول نكرد چون هوا سرد بود و آسمان پر از ابر بود. پرستو رفت تا از كلاغ بخواهد با او بازی كند ...