ایاز وزیر زیرك و درستكار پادشاه بود كه پادشاه خیلی او را دوست داشت و همین باعث شده بود خیلی ها به او حسادت كنند
ایاز رازی داشت كه آن را پشت درهای بسته اتاقی نگه می داشت و هر روز به ان سر می زد و در را دوباره می بست و به كسی اجاز نمی داد آن را ببیند و همین باعث كنجكاوی دربابریان حسود شده بود. داستان "اتاقی ...