روزی روزگاری لاك پشتی در همسایگی عقربی زندگی می كرد. روزشان خوش بود و شب های شان خوش تر. زندگی آن ها را به هم عادت داده بود. می شود گفت كه لاك پشت و عقرب با هم دوست بودند. روزها گذشتند و روزگار برای آن ها اتفاقی بد هدیه آورد.
آن قدر بد كه باید خانه و آشیانه شان را می گذاشتند و می رفتند و دور می شدند. آری آنها ناچار شدند هر دو با هم كوچ كنند. اما كوچ لاك پشت و عقرب شاید زیاد عاقلانه نباشد. ولی چون آنها به هم عادت داشتند ...