یكی از زیباترین قصه های مذهبی ، قصه های پیامبر خدا، حضرت سلیمان (ع) است. پیامبری كه می توانست با حیوانات گفتگو كند. این قصه خاله نوشی درباره یكی از روایتهای جذاب از ارتباط حضرت سلیمان و حیوانات است .
روزی روزگاری حضرت سلیمان (ع) ، در كنار رودخانه ای قدم می زد كه چشمش به مورچه ای افتاد كه دانه ای را بر پشت گرفته و به سمت آب می رفت . همان لحظه قورباغه ای از آب بیرون آمد و مورچه وارد دهان او شد ...