«الك» ماهها منتظر موند تا هندوانهها برسن.
اولش اونها اندازهی یه تیله بودن. بعد، بزرگ و بزرگتر شدن؛ تا اینكه وقت چیدنشون شد. حتماً خیلی سرخ و خوشمزه شدهن ... . دوستان عزیز، اصل این داستان را از سایت كتابك دریافت كنید و بخوانید.