دو تا درخت هلو توی باغ بود. آن ها با هم دوست بودند و بهار هم از راه رسیده بود.
یكی از درخت ها جوان بود و دیگری پیرتر بود. دیگر وقت اش شده بود كه درخت جوان شكوفه بدهد. او آب و غذا را به شاخه هایش می برد تا شكوفه بدهد ...