«حسن كچل» با مادرش در روستایی دورافتاده زندگی می كرد. یه روز صبح كه حسن كچل بیدار شد، مادرش اونو صدا زد و گفت: «پسر كچل خوشگلم! زود باش، زود باش بیا این تخم مرغا رو ببر و توی بازار بفروش.» حسن كچل گفت: « چشم مادر جان! همین الان می رم و...»
داستان «حسن كچل و تخم مرغ های گچی» نوشته «سهیلا رمضانی»، منتشر شده توسط انتشارات «آبرنگ» با همكاری «پایگاه كتاب كودك ایرانصدا»، در قالب صوتی، تولید شده است.