«علاءالدین» پسر جوونی بود كه با مادرش زندگی می كرد. یه روز وقتی توی جنگل قدم می زد، مردی رو دید كه جلوی یه غار نشسته بود. مرد اونو صدا كرد و گفت: «آهای جوون! اگه یه كاری برای من انجام بدی، پاداش خوبی به تو می دم.» علاءالدین گفت: «چه كاری؟»
داستان های «علاءالدین و چراغ جادو»، «گوزن و شیر»، «كلاغ و كوزه آب» و «خروس و جواهر»، نوشته «ود پراكاش چاولا» با ترجمه «آرزو رمضانی»، منتشر شده توسط انتشارات «آبرنگ» با همكاری «پایگاه كتاب كودك ایرانصدا»، ...