یه روز بازرگانی با اسبش وارد قصر پادشاه سرزمین «پارس» شد. بازرگان، افسار یه اسبِ مكانیكی رو در دست داشت. او جلوی تخت پادشاه زانو زد و گفت: «ای پادشاه بزرگ! هدیهای برای شما آوردهم كه باعث تعجب شما میشه...».
داستانهای «اسب جادویی»، «شیر و موش» و «میمون و دلفین» نوشتهی «ود پراكاش چاولا» با ترجمهی «آرزو رمضانی» است. این كتاب را انتشارات «آبرنگ» چاپ كرده و در «پایگاه كتاب كودك ایرانصدا»، در قالب ...