روزی روزگاری در كشور چین، پیرزنی به نام چنما، با تنها پسرش در جنگل زندگی می كرد.
پسر هم مثل پدر و پدربزرگش شكارچی ببر بود. اما پولی كه از راه فروش پوست و استخوان ببر به دست می آوردند، خیلی زیاد نبود. یك روز خیلی سرد زمستانی، كه كولاك و بوران زیادی بود. پسر چنما با چند شكارچی ...