پرنده خسته بود روی توت خشك ما نشسته بود خیال او پر از جوانه های توت نوكش پر از سكوت
پرنده خسته بود روی توت خشك ما نشسته بود خیال او پر از جوانه های توت نوكش پر از سكوت پرنده یك ترانه در دلش نداشت بهار در سكوت او قدم گذاشت پرنده خواند دوباره از نوكش ترانه ریخت روی شاخه های ...