یه داستان فوتبالی از یه پسربچه كه مشكلات زیادی داره اما تصمیم بزرگی هم می گیره.
سیاسیا خیلی تنهاست. پدری بداخلاق داره و مادرش هم رفته. به خاطر یه مسابقه ی فوتبال او و پدرش با هم دعوا می كنن و او توپش را برمی داره و میره. وسط بیابان داشت به مادرش فكر می كرد كه یه مارمولك ...