یه روز كه با زنعمو توی آشپزخونه بودیم، پادشاهِ بیتربیتها دستور داد من كلاس نقاشی برم. میدونید چرا؟ چونكه اون روز ناهار فقط گلكلمِ آبپز داشتیم و پادشاه خیلی دلخور بود. پادشاه هروقت گرسنه و عصبانیه... .
ما خانوادهی سلطنتی بیتربیتها هستیم. البته سالهاست كه كاخ ما به موزه تبدیل شده. مردم برای تماشا اینجا میآیند و برای همین ما توی كاخ كار میكنیم. پادشاه، سرایدار كاخ است و ملكه، آشپزخانه ...