در یه روز زیبای بهاری «پیپا» تصمیم گرفت به ماهیگیری بره. اون آشپز خوبی بود، برای همین میخواست برای ناهار یه ماهی خوشمزه كباب كنه. پیپا یه دوست خوب هم داشت. دوست اون یه گربهی پشمالو بود. اسم گربهی پیپا «اسنُوی» بود.
داستانهای «رفتن به ماهیگیری»، «روباه و كلاغ»، «مورچه و مگس»، «روباه و بز» و «طاووس و لكلك» نوشتهی «وِد پراكاش چاولا» و ترجمهی «آرزو رمضانی» است. این داستان را انتشارات «آبرنگ» چاپ كرده ...