ترانه درمورد فرغون كهنه و بیكلام همین ترانه
هست یك فرغون كهنه، گوشهی انباری ما گاه برمیدارم آنرا، میروم با آن به صحرا مینشانم گاهگاهی، توی فرغون خواهرم را میبرم او را به گردش، توی صحرا پیش گلها میشود او یك مسافر، میشوم رانندهی ...