«هانسل» و «گرتل» خواهر و برادر بودن. اونا با پدر و نامادریشون، توی یه روستای كوچیك زندگی میكردن. پدر هانسل و گرتل، مرد فقیری بود. اونا به سختی زندگی میكردن. یه روز نامادری هانسل و گرتل به پدرشون گفت: «تو باید بچهها رو به جنگل ببری...».
داستانهای «هانسل و گرتل»، «روباه و درخت انگور» و «گرگ در لباس گوسفند»، نوشتهی «وِد پراكاش چاولا» با ترجمهی «آرزو رمضانی»، در انتشارات «آبرنگ» منتشر شده و با همكاری «پایگاه كتاب كودك ایرانصدا»، ...