خانمقدی و سنجاب و غاز گردندراز و موشی، هر روز با خوراكیهای خوشمزه میرفتند كنار رودخانه... .
آنها صبحزود از خواب بیدار میشدند. یك روز آقاكلاغه رفت كنار رودخانه، ولی هیچكدام از دوستانش آنجا نبودند... .