«درخت بخشنده» داستان درخت سیب مهربونیه كه با یه پسربچه دوست شده بود و در كنار هم خیلی خوشحال بودن. پسر با درخت بازی میكرد و هروقت خسته میشد، زیر سایهی خنكش دراز میكشید... .
توی این داستان چیه و چرا كتاب رو صدا میكنن و ازش میخوان تا یه داستان براشون بگه كه توش درخت سیب داشته باشه. كتاب هم قصهی «درخت بخشنده» رو براشون تعریف میكنه. دوست دارین این داستان رو بشنوین؟ ...