باغبان پیر زمینی داشت كه چندان حاصلخیز نبود. او توی زمینش خیار میكاشت.
یه روز باغبان سه خیار رو توی یه دستمال پیچید تا برای انوشیروان ببره. اون تعداد زیادی خیار هم برای همراهان پادشاه برد. انوشیروان خیار اولی رو خورد؛ دومی و سومی رو هم بدون تعارف كردن به دیگران، خورد. ...