قورباغهی سبز از صبح تا شب كنار بركه مینشست و از آواز خواندن بقیهی حیوانات ایراد میگرفت.
او هیچوقت خودش آواز نمیخواند. اصلاً نمیدانست كه میتواند آواز بخواند! یك روز یك پشهی كوچك، ویزویزكنان، نزدیك قورباغه شد... .