خروسی بود كه داستان گفتن و داستان شنیدن را خیلی دوست داشت و از پرنده ها و حیوانات می خواست سرگذشتشان را تعریف كنند.
یه روز خروس كه تنها مانده بود از باغچه بیرون رفت و قدم زنان به سمت دشت رفت و شروع به آواز خواندن كرد. صدای خروس روباهی را به سمت او كشید و خروس با دیدن او روی دیوار پرید. روباه با چرب زبانی شروع ...