دهقانی سگ باوفایی به نام «سلطان» داشت كه پیر شده و همهی دندونهاش ریخته بود؛ طوری كه نمیتونست دزدها رو بگیره. روزی از روزها كه دهقان با همسرش جلوی درِ خونه ایستاده بود، گفت: میخوام فردا سلطان پیر رو با خودم از اینجا ببرم و ... .
افسانهی «سلطان پیر»، نوشتهی «یاكوب لودویگ كارل گریم» و «ویلهلم كارل گریم» معروف به «برادران گریم» است. این داستان را «هرمز ریاحی»، «نسرین طباطبائی» و «بهزاد بركت» ترجمه كردهاند و انتشارات «فكر ...