شعری كودكانه از زبان یك كودك كه قصههای مادربزرگ را دوست دارد و از او میخواهد بازهم برایش قصه تعریف كند.
آی قصه قصه قصه نون و پنیر و پسته مادربزرگ خوبم كنار من نشسته موی سرش مثل برف سفید و نقره رنگه لپهای مادربزرگ گلگلی و قشنگه عینك او همیشه سواره روی بینی شیشهی عینكش هست بزرگ و ذرهبینی ...