من و مامانم با هم شیرینی درست میكردیم كه تصمیم گرفتیم دوتایی این شعر رو بخونیم. حتماً بشنوید.
شیر، شیر، شیرینی رفت توی فِر با سینی با آتیشا داغ شد قد كشید و چاق شد از پشت شیشهی فر نگام میكرد بِر و بِر صدا میزد با بوهاش آهای مواظبم باش! باید درم بیاری رو میزتون ...