سارا دختری بود كه در یكی از روزهای زمستان به باغچه نگاه می كرد و با خودش فكر می كرد كه چرا باغچه مثل قبل پر از گل نیست؟ چرا درخت ها برگ ندارند و ...
مادر بزرگ با دیدن سارا فهمید كه او به چه چیزی فكر می كند، و در مورد بهار و رسیدن فصل نو برای او توضیح داد. مادر بزرگ از صدا و بوی بهار گفت و اینكه هر زمانی كه سارا صدای بهار را بشنود و بوی بهار را ...