مادر و دختری بودند كه در خانه ای بزرگ زندگی می كردند. خانه ی آنها هفت در داشت.
دختر از بس زیبا بود به او نمكی می گفتند. مادر نمكی همیشه به دخترش می گفت كه شب ها موقع خواب حتما درها را ببند. یك شب نمكی یكی از درها را نبست. آن شب دیوی به خانه وارد شد. دیو از آنها آب و غذا خواست. ...