روزگاری روستاییِ فقیری زندگی میكرد كه اسمش «كِرَب» بود. روزی از روزها كرب، دو بارِ الاغ هیزم به شهر برد و اون رو با قیمت نسبتاً خوبی به حكیمباشی فروخت. ازقضا، زمانی كه حكیمباشی پول رو میشمرد و به اون میداد، سر میز ناهار نشسته بود... .
افسانهی «حكیمباشی همهچیزدان»، نوشتهی «یاكوب لودویگ كارل گریم» و «ویلهلم كارل گریم» معروف به «برادران گریم» است. این داستان را «هرمز ریاحی»، «نسرین طباطبائی» و «بهزاد بركت» ترجمه كردهاند ...